پارت سی و چهارم

زمان ارسال : ۱۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه


بار دیگر که در ماشین می‌نشیند در آینه‌ی وسط اشکهایش را پاک می کند .دوباره گوشی را باز و اینبار به ادرس اینستاگرام کوروش مجد که دیشب پیدا کرده است می‌رود.در مشخصات او ادرس یک باشگاه زده شده که خوشبختانه از  این کلینیک دور نیست.ظاهرا در این باشگاه مربی بدنسازی‌ست این پسر جوان خوش بر و رو.نمی داند کارش درست است یا نه اما از دیروز وحرفهای اشفته‌ی مهرآئین نخوابیده است.باید بفهمد کوروش

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    30

    انشاالله حامله بودن نوا باعث بشه ازدواج شروین و مهرآیین بهم بخوره درعوض کوروش و مهرآیین وشکیبا و خیال با هم ازدواج کنن ،ممنونم نویسنده جان

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    توضیح بدم لو می‌ره

    ۴ ماه پیش
  • لاله

    40

    دختره فک کنم حامله عه👀 کاش حداقل اینطوری بهم بخوره رابطش مهرآین

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    بله حامله‌ست

    ۴ ماه پیش
  • ایسل

    00

    خوب

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیتون

    ۴ ماه پیش
  • ملیحه

    ۴۲ ساله 10

    چقدر شروین نفرت انگیزه

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    دکتر دوست داشتنی نیست متاسفانه

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.